mardi 17 novembre 2009

همگرائی کهکشانی زبانها

Bernard CASSENنوشته :

برگردان: محسن حافظیان

دست آوردهای زبان شناس هلندی آبرام دوسوان، که به میانجی کاوش های زبان شناس فرانسوی لویی ژان کالوه دنبال گرفته شده و گسترش یافته است، الگویی را برای کارکرد سامانۀ زبان های جهان پیشنهاد می کند که در مرکز خود زبان انگلیسی را جای می دهد و نام این سامانه را سامانۀ کهکشانی می نهد. از دید وی پیدایش سامانۀ یادشده امری ناگهانی نبوده و پی آمد کنش ها و واکنش هایی تاریخی مانند قدرت سیاسی، جنگ، مهاجرت و برتری جویی استعماری می باشد. در زمانۀ ما، این سامانه از زورآزمایی های قدرت های اقتصادی و به ویژه ایدئولوژیک نیز تغذیه می شود. می دانیم که دست یابی بر ذهن ها از دست یابی بر سرزمین ها، در این زمینه، تعیین کننده تر است.

در جهان کنونی ما نزدیک به ٦٠٠٠ زبان گویش می شود. نود درصد این زبان ها تنها زبان ٥% مردم جهان است. پانصد زبان ازاین ٦٠٠٠ زبان را در گروه های انسانی کمتر از ١٠٠ نفر می توان سراغ گرفت. گاه در درون یک سرزمین می توان صدها زبان را نام برد. شمارگان زبان در پولونزی گینۀ نو با ٨٥٠ زبان در بالاترین کرانه جای دارد. پس از آن از اندونزی با ٦٧٠ زبان، از نیجریه با ٤١٠ زبان و از هند با ٣٨٠ زبان می توان یاد کرد.

برای پرهیز از انزوا گویشگران یک گروه زبانی می توانند با همسایگان خود به میانجی کسانی که به دو زبان گویش می کنند ارتباط بگیرند. اما این امر بسیار کم پیش می آید. به جای آن، معمولا گویش گران این گروه های زبانی به زبان مشترکی با هم پیوند برقرار می کنند که فراسوی زبان هایشان است. به این زبان مشترک زبان مرکزی می گویند. زبان کشوا در آمریکای جنوبی، ولوف، لینگالا و بامبرا در آفریقا از این گروه های زبانی اند. شمارگان زبان های مرکزی که بر گرد هر یک از آن ها ده ها زبان پیرامونی واقع اند به صدها زبان می رسد. این زبان های مرکزی زبان های رسمی، ملی، اداری و حقوقی اند که شکل نوشتاری دارند و از همین راه در ارتباط های رایانه ای نیز دیده می شوند. تمامی زبان های اروپایی برای زبان های بومی و زبان های اقلیت های قومی خود زبان های مرکزی به شمار می آیند.

زبان هلندی برای زبان فریزون، فنلاندی برای ساآمی، دانمارکی برای فرواین، انگلیسی برای کورنیک و اسکاتلندی، گلوآ و ایرلندی و فرانسه برای زبان های آلزاسی، باسک، برتون، کرس و اکسیتان همین نقش زبان مرکزی را بازی می کنند. برخی از این زبان ها که در درون یک سرزمین مرکزی به شمار می آیند می توانند همچنین مرکزی برای زبان های مرکزی « بیگانه » باشند. از این رو به این زبان ها زبان های « زبرمرکزی» می گویند. زبان شناس هلندی آبرام دوسوان ١٢ زبان زبرمرکزی را شناسایی کرده است: آلمانی، عربی، چینی، انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، هندی، ژاپنی، مالی، پرتغالی، روسی و سواهیلی. لویی ژان کالوه زبان های آلمانی و ژاپنی را از زبان های زبرمرکزی نمی داند. با اینکه گویشگران این زبان ها از صدها میلیون بیشترند، به دیده ی وی شمار زبان های پیرامونی این زبان ها بسنده ی این نام گزاری نیست. زبان های زبرمرکزی زبان های پیوندهای بومی و جها نی اند و گاه به مانند زبان های انگلیسی، اسپانیایی، فرانسه و پرتغالی پی آمد برتری جویی های استعمارند.

اگر زمانی یک چینی با یک روسی جایی به هم برسند، و اگر این هر دو در کوبا کار نکرده باشند و در نتیجه نتوانند با اسپانیایی با هم گفتگو کنند، شانس اندکی وجود دارد که این دو زبان هم دیگر را دریابند. به گمان زیاد، این دو به زبانی با هم گفتگو خواهند کرد که زبان های زبرمرکزی شان را پوشش می دهد. این زبان، احتمالا زبان انگلیسی خواهد بود یعنی زبانی ابرمرکزی. بدین سان می بینیم که از کوچک ترین گروه های زبانی مانند زبان های بومیان آمریکا یا آفریقا تا زبان انگلیسی، زنجیره های گوناگونی از مردم دوزبانه و چندزبانه وجود دارند. زنجیره هایی که در رتبه های گوناگون پیوند زبان های پیرامونی را با یک زبان « ابرمرکزی » برقرار می کنند



http://ir.mondediplo.com/article500.html

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire